۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

مگس

امروز در خونه رو از صبح باز گذاشتم.هر دوتارو.کلی مگس اومد تو خونه.چرخ زد و دور زد.یدونه زنبور هم اومد.عصری که داشتم در رو میبستم هیچکدوم نبودن.در صلح و صفا اومدن و رفتن

۱ نظر:

  1. هیچ کس سرنوشت تلخ مرا اندازه نگرفت. جبر آفرینش مرا به گه توالت هدایت میکند، او را به شیرینی آشپزخانه. لحظه ی عدالت وقتی بود که تکه ای شیرینی در توالت پیدا شد. من شاهد مرگش بودم وقتی در را پشت سرم بستی

    پاسخحذف