۱۴۰۱ بهمن ۱۵, شنبه

روز بعد


درباره روز بعد خیلی حرف میزنیم،فکر میکنیم،رویاپردازی میکنیم،اضطراب میگیریم.روز بعدی درکار نیست،جز اینکه حالا تقریبا هر ایرانی حداقل یکبار شنیده که:زن زندگی آزادی.این بزرگترین روز بعد تاریخ معاصر ماست.من امیدم به شبکه‌های اجتماعی رو بعد از افول بهار عربی از دست داده بودم.این شبکه‌ها برام تبدیل شده بودند به جایی برای ارتباط با حلقه نزدیکان و سرگرمی و سرگرمی. تیک‌تاک میخ آخر بود با سرگرمی چند ثانیه‌ای و خیالم راحت شده بود از تعیین تکلیف کارکرد سوشیال‌مدیاها.منی که با چشمان مشتاق از سال‌های ۲۰۰۶-۲۰۰۷ که شبکه‌های اجتماعی جدی وارد زندگی‌مان شد،دنبالشان کرده بودم. وقتی اولین بار از قدرت توییتر شنیدم،وقتی بود که فهمیدم خبرنگاری در شمال آفریقا در لحظه توانست دستگیری اش رو خبررسانی کند.اول بار که از توانایی فیسبوک شنیدم،وقتی بود که دیدم چقدر میشه در حلقه دوستان دانشگاه،بجای تبادل فلش مموری،اطلاعات رو صرفا به اشتراک گذاشت.خلاصه اینکه تا پارسال که جنبش “جان سیاهان مهم است”جهانی شد،امید تغییر بواسطه شبکه ‌های اجتماعی درمن از بین رفته بود.اما چندهفته است که با دهان باز،میبینم که چطور هنوز این شبکه‌ها،در میانه معلق بین وب۲ و ۳،از لابه لای فیلترهای بدقت طراحی شده دیکتاتور،میتونه عبور کنه و اینبار نه صرفا برای سازماندهی،که برای فریاد به آدمها و رسانه‌ها و شبکه‌های خبری بکار بره:تعالی سازی سرگرمی.از خودم خجالت کشیدم که تاثییر تیک تاک رو تقلیل دادم به روزمرگی سرگرمی ساز.این ابزارها بزرگترین دستاورد ما هستند در این سال.جایی که میشه بیواسطه درگیری کلامی دوتا سیاستمدار رو شاهد بود،میشه بی‌واسطه زیر ویدئوی روزمرگی قهرمان‌ات،براش از تمنا ات بنویسی،و میشه بواسطه میلیون میلیون “فالوئر” ،تاثیر اکانت‌ات رو فراتر از توده‌ بی شکل، که در آگاه سازی جماعتی ببینی. زندگی در چنین دنیایی،رویاییه و درک درست از این فرصت‌ها و چالش‌ها،خیلی ارزشمنده.فقط کاش مهسا و نیکا و حدیث و باقی دختر پسرها،میتونستند ببینند که داستان فشرده زندگی‌شان،دنیایی رو به لرزه درآورده و در دوردست ترین سرزمین‌ها باعث اتحاد مردمی سابقا خموده و کرخت شده.کاش همه بودند،کاش بابا بود و اینهارو مجبور نبودم اینجا بنویسم. #مهسا_امینی