۱۴۰۱ بهمن ۱۰, دوشنبه

سیاهچاله اخبار

وسط این توفند حوادث و سیاهچاله اخبار در ذهنم که وجود و بنیان و هویت انسانی‌ام را میمکد،چه میکنم؟ 

رذیلانه سعی میکنم خودم را اندکی حفظ کنم. پدرم الگوی “حفظ خویشتن” بود و نهایت معنای عزت نفس.هرروز سوال میپرسم که امروز درکجای دوری از او هستم. در این تلاش هرروزه برای کند کردن فروپاشی‌ام،با ته‌مانده اندیشه،سعی میکنم آن بخش از زندگی ستاره در آستانه نابودی باشم که نیروهای رمبش گرانشی‌اش با فشار داخلی‌اش هنوز در تعادل شکننده است تا دچار واپاشی نشود.

این تعادل شکننده را مدیون که هستم؟ 

نمیدونم،اینقدر بقای همنوعانم روزمره به خاک کشیده میشود که رو ندارم به این سوال کم اهمیت جواب بدم.

چرا سخت حرف میزنم؟ 

چون استعداد صحبتم با یاران همدل با علم هست،نه شمای باشکوه و اینروزها زیبا. 

حرف آخر؟

قدر این حیات شکننده مان رو بدانیم که با یک بیماری بی اهمیت،یا یک تراژدی پیش افتاده ، یک گلوله سرگردان و یا یک ضربه باتوم از هم میپاشد.